قافیه و انواع آن
به حروف مشترکی گفته می شود که در واژه های پایانی ِ قرینه های شعر منظوم تکرارمی شود و واژه هایی که این حروف مشترک درآن ها آمده است « کلمات قافیه » نامیده می شود.
ای ساربان آهسته
ران کارام جانم می رود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم
می رود
من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی
دور از او در استخوانم می رود
گفتم به نیرنگ و فسون ،پنهان کنم
ریش درون
پنهان نمی ماندکه خون بر آستانم می رود
به واژه ها ی پیش از ردیف (می رود) در پایان مصراع اول و مصراع های زوج
در شعر بالا بنگرید !
حروف « انم » در پایان همه ی این واژه ها تکرار شده است. این حروف مشترک« قافیه» نام دارد و واژه های « جانم ،دلستانم ،استخوانم و...» که این حروف مشترک درآن ها آمده است، « کلمات قافیه » است.
قافیه افزون بر تأتیر موسیقایی، به تنظیم فکر و احساس شاعر کمک می کند، به شعر استحکام می بخشد، مصراع ها و بیت ها را جدا می کند و با تداعی معانی درآفرینش مفاهیم نو و تازه به شاعر کمک می کند.
در شعر سنتی قافیه اجباری و ردیف که پس
از قافیه می آید، اختیاری است.
قافیه خطی
قافیه خطی (Eye rhyme) به کلماتی میگویند که در مقام قافیه، در نوشتن، همقافیه اما در تلفظ متفاوت باشند. این مورد در شعر فارسی کاربردی ندارد، اما میتوان به عنوان مثال کلمات خِرَد و خُرد را ذکر کرد. شاید بتوان این قافیه را با یکی از انواع عیوب قافیه (اقوا) مشابه دانست. در انگلیسی، برای نمونه، کلمات laughter و daughter قافیهی خطی است.
قافیه درونی
واقع شدن کلمات همقافیه در میانهی سطور یا مصراعهای
شعر را قافیهی درونی گویند.
در ادبیات فارسی، به شعری که دارای قافیهی درونی است، شعر
مسجع و مسمط نیز میگویند. برای مثال:ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من / تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و
دمن
ربع از دلم پر خون کنم، اطلال را جیحون کنم / خاک دمن گلگون کنم، از آب
چشم خویشتن
(معزّی)
مثالی دیگر:یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا / یار تویی، غار تویی، خواجه نگهدار مرا (مولوی)
قافیه مصنوع
در عروض و قافیه اصطلاحی داریم به نام قافیه ی مصنوع و
یا قافیه ی معیوب. چنانچه یکی از دو کلمه ی قافیه در تلفظ تغییر کند تا بتواند با قرینه ی خود هم قافیه بشود، آن را قافیه ی مصنوع گویند، مثل
دو کلمه ی "سالخورد" و "کرد" در بیت
زیر:چه گفت آن سراینده ی سالخورد
چو اندرز انوشیروان
یاد کرد
در مثال فوق
"سالخورد" به صورت "سالخَرد" تلفظ می شود.قافیه ی مصنوع، یکی از عیب های قافیه است.