جمله :
به مجموعه كلماتي كه پيامي را به ديگري منتقل كند؛و از
دو بخش نهاد و گزاره تشکیل شود،جمله گويند.
نكته 1 : نشانه جمله ، فعل است .
مثال : حكيمي گفت : آنان كه زندگي را بستري از گل هاي سرخ مي
دانند ، از خارهاي آن مي نالند .
نكته 2 : جايگاه فعل در هر جمله معمولاً انتهاي جمله است .
اما در شعر يا برخي عبارات براي تأكيد بيش تر جايگاه آن تغيير مي كند .
مثل : رسيد مژده كه ايّام غم نخواهد ماند
نكته 3 : هر جمله دو بخش اساسي دارد : نهاد و گزاره
نهاد
به كلمه يا گروهي از كلمات كه درباره ي آن خبري مي دهيم
؛ نهاد ( صاحب خبر / نهاد جدا ) مي گوييم
و مي توان با استفاده از « چه كسي / چه چيزي » نيز نهاد
را شناخت .
مثلاً در جمله ي :
« زنبور عسل شيره ي بهترين گل ها را مي مكد » در باره ي «
زنبور عسل » خبر داده ايم پس زنبور عسل نهاد جمله است . يا اين كه پرسيد :
چه چيزي شيره ي بهترين گل ها را مي مكد ؟ جواب آن « زنبور عسل » نهاد
جمله است .
مثال 2 :
در جمله ي « علي در امتحان پايان سال مؤفّق شد » درباره ي «
علي » خبر داده ايم پس « علي » نهاد است . يا اين كه پرسيد : چه كسي در
امتحان پايان سال مؤفّق شد ؟ جواب آن « علي » نهاد است .
مثال 3 :
« سعيد به منزل دوستش رفت و با او ديدار كرد »
در اين جا ما دو جمله خواهيم داشت كه هر جمله نياز به نهاد
جداگانه اي دارد . در جمله ي (سعيد به منزل دوستش رفت) « سعيد » صاحب خبر
يانهاد است اما در جمله ي (با او ديدار كرد ) صاحب خبر يعني « سعيد»
نيامده است و محذوف است .پس نهاد را با نشانه ي « - » نشان مي
دهيم .
مثال 4 :
« علماي بزرگ ايران با رهبر انقلاب ديدار كردند. آن ها از نا
كارامدي برخي انتقاد كردند »
در اين جا نيز ما دو جمله داريم كه در جمله ي اوّل (علماي
بزرگ ايران با رهبر انقلاب ديدار كردند.) نهاد جمله، گروه كلمه ي «علماي
بزرگ ايران » است و در جمله ي دوم (آن ها از نا كارامدي برخي انتقاد
كردند) ضمير « آن ها » كه به جاي گروه اسمي (علماي بزرگ ايران) آمده است ،
نهاد جمله است .
نكته 1 :
نهاد معمولا در ابتداي جمله مي آيد اما در شعر يا برخي عبارات
براي تأكيد بيش تر اجزاي ديگرجمله ، جايگاه آن تغيير مي كند .
مثلاً در جمله ي : « با كار و تلاش ، مؤفّقيّت به
دست مي آيد » نهاد جمله « مؤفّقيّت » است .
نكته 2 :
نهاد مي تواند ( اسم يا گروه اسمي ، ضمير و گاهي محذوف باشد )
. به مثال هاي فوق دقّت كنيد
نكته 3 :
نشانه ي نهاد ، مطابقت آن با شناسه است :
الف- اگر نهاد « من » باشد ، شناسه ي جمله « م » است (نهاد
گاهي محذوف است )
مثل : من به دانشگاه مي روم
به دانشگاه مي روم . از شناسه ي (م ) پي به محذوف بودن
نهاد ( من ) مي بريم . پس نهاد اين جمله ، تهي « - » است .
ب- اگر نهاد « تو » باشد ، شناسه ي جمله « ي » است . (نهاد
گاهي محذوف است )
مثلاً : تو در مسابقه گل زدي
«- » گل زيبايي در مسابقه زدي
تو با محمد يه سينما رفتي .
پ - اگر نهاد « او » باشد ، شناسه ي جمله ( -َ د) يا ( تهي )
است . (نهاد گاهي به صورت اسم و گاهي محذوف است )
او در كنكور سربلند مي شود (
او : نهاد / -َ د : شناسه )
او به مدرسه رفت ( او :
نهاد / شناسه : تهي )
كتاب از دستش افتاد (
كتاب : نهاد / شناسه : تهي )
محسن به پدرش احترام مي كند ( محسن :
نهاد / شناسه : -َ د )
ت- اگر نهاد جمله « ما » باشد ، شناسه ي جمله « يم » است
. (نهاد گاهي محذوف است )
مثلا : ما خود را براي رفتن به دانشگاه آماده مي كنيم
«- » خاطرات تلخ خود را مرور كرديم
تذكّر : اگر نهاد جمله ( من و تو ) باشد ، شناسه ي آن ( يم )
خواهد بود . من و تو به كلاس رفتيم
ث - اگر نهاد جمله « شما » باشد، شناسه ي جمله « يد » است .
(نهاد گاهي حذف مي شود )
مثال : شما درس را به آرامي بخوانيد
ج - اگر نهاد جمله « ايشان / آن ها » باشد، شناسه ي جمله «
ند » است . (نهاد گاهي حذف مي شود )
مثال : ايشان لباس ها را پاره كردند
تمرين
نهاد را در نمونه هاي زير مشخّص كنيد .
1- فردوسي وحافظ از شاعران بزرگ ايران هستند
2- انسان متمدّن امروز مضرّات زياده خواهي و غرور را مي داند .
3- پرنده مردني است . پرواز را به خاطر بسپار .
4- بيشتر داستان هاي شاهنامه از روايت هاي پهلوي گرفته شد.
5- طلب دانش بر هر مسلماني واجب است .
6- او با تلاش بسيار به مقصود رسيد .
7- نويسندگان و شعرا از اساطير در نوشته ها و اشعار خويش
استفاده مي كنند
8- احترام به پدر و مادر نشانه ي معرفت است .
9- در ادبيات جهان آثار ادبي بر اساس محتوا به چهار نوع :
حماسي ، تعليمي ، غنايي و نمايشي تقسيم شده است .
گزاره و اجزاي آن
گفتيم هر جمله از دو بخش نهاد و گزاره تشكيل مي شود و گزاره
خبري است كه درباره ي نهاد داده مي شود . گزاره ي يك جمله گاه فقط يك
فعل است . مثل : خورشيد مي درخشد
گاه گزاره علاوه بر فعل ، اجزاي ديگري چون : مفعول ، مسند و
متمّم مي پذيرد كه در اين بخش به هريك اشاره مي كنيم .
مفعول :
گروه اسمي است كه پس از آن نشانه ي « را »
باشد يا بتوانيم اين نشانه را به آن بيفزاييم .
به تعبير ديگر گروه اسمي است كه كار بر آن واقع مي شود و معني
جمله را تمام مي كند
تشخيص مفعول با فرمول : « چه چيز را » يا چه كس را
+ فعل ؟
به اين مثال ها توجّه كنيد :
رامين خانه را خريد مرتضي كتاب مي فروشد
اگر از اين عبارات كلمه هاي « خانه » و « كتاب » را حذف
كنيم جمله ناقص و نا تمام است .
مفعول گاهي به تنهايي معني جمله را كامل مي كند مانند مثال
هاي ذكر شده ؛ و گاهي همراه وابسته هايي است و به صورت گروه مفعولي مي آيد .
مانند :
كتاب شاهنامه ي فردوسي را چه كسي مطالعه كرد ؟
دانش آموزان ديوارِكلاس اوّل دبيرستان را رنگ زدند
نكته : گاهي مفعول به صورت ضمير ( جدا ، پيوسته و ....
) ظاهر مي شود .
مثال1- بزد دست سهراب چون پيل مست برآوردش از جاي
و بنهاد پست
برآوردش (ش ) = اورا مفعول است
مثال2- زدش بر زمين بر به كردار شير بدانست
كاو هم نماند به زير
زدش = او را زد (ش ) مفعول است
نكته : گاهي مفعول به صورت ضمير ( جدا ، پيوسته و ....
) ظاهر مي شود .
مثال1- بزد دست سهراب چون پيل مست برآوردش از جاي
و بنهاد پست
برآوردش (ش ) = اورا مفعول است
مثال2- زدش بر زمين بر به كردار شير بدانست
كاو هم نماند به زير
زدش = او را زد (ش ) مفعول است
تمرين :
مفعول را در نمونه هاي زير مشخّص كنيد .
بچّه ها داستان را مطالعه كردند
كتابي براي مطالعه خريدم
همي ريخت خون و همي كند موي
دوستي كه به عمري فراچنگ آريد به يكدم ميازاريد
دروغ شرافت، مردي و مروّت ببرد و حسد ريشه ي زندگي
بسوزاند
حافظ ار خصم خطا گفت نگيريم بر او
نهال دشمني بر كن كه رنج بي شمار آرد
با دوست و دشمن طريق احسان پيش گير كه اين را عداوت كم شود و
آن را مهر و محبّت بيفزايد .
مسند :
كلمه يا گروهي از كلمات است كه فعل اسنادي ( است ، بود ، شد ،
گشت و گرديد ) به آن نياز دارد .
به اين مثال ها توجّه كنيد :
هواي مهرماه گرم بود دانش آموز
آينده نگر كوشا است
آيا مي توان كلمه هاي مشخّص شده را حذف كرد ؟ چرا ؟
پاسخ شما درست است چراكه با حذف آن ها جمله ها ناقص خواهند
بود .
پس « مسند » نيز مانند « مفعول » گروه اسمي است كه فعل هاي
اسنادي به آن نياز دارند .
نكته 1 : واژه اي كه معمولا نقش مسندي پيدا مي كند ،
از مقوله ي « صفت » است ، اما گاهي « اسم » نيز نقش مسندي مي گيرند .
مانند :
نام او حسين است « حسين » اسم است و نقش مسندي گرفته
است .
نكته 2 : افعال اسنادي اگر به صورت « منفي » ، «
مضارع » « امر و نهي » و به همراه فعل كمكي آينده ساز ( خواهم ، خواهي و
... ) بيايد ، نقش مسندي را نيازمندند .
به اين مثال ها توجّه كنيد :
1- هيچ يك از بچّه ها مردود نشد « نشد »
فعل اسنادي است و « مردود » مسند است .
2- گرم شو از مهر و ز كين سرد باش « شو » و « باش »
افعال اسنادي هستند و « مهر» و « سرد» مسندند
3- پسر همسايه روزي دكتر خواهد شد « خواهد شد » فعل
اسنادي است و « دكتر » مسند است .
نكته 3 : هريك از افعال اسنادي مي توانند كنار هم
بيايند و نقش مسندي بپذيرند .
مثلاً :
1- دوستم در كنكور قبول شده است . « شده است » فعل
اسنادي و « قبول » مسند است .
2- هوا گرم شده بود « شده
بود » فعل اسنادي و « گرم » مسند است .
3- برادرم نزد معلم عزيز گشته بود « گشته بود
» فعل اسنادي و « عزيز » مسند است
تذكّر : هريك از افعال اسنادي (است ، بود ، شد ، گشت و
گرديد ) در صورتي كه به همراه افعال اسنادي بيايند ، فعل اسنادي به حساب
مي آيند و نياز به نقش مسند دارند .در غير اين صورت فعل اسنادي نبوده و
نيازي به مسند ندارند .
به اين مثال توجّه كنيد :
1- پرنده روي درخت نشسته است . « نشسته است » ماضي
نقلي است نه اسنادي
2- احمد درسش را خوانده بود « خوانده بود »
ماضي بعيد است نه اسنادي
نكته 4 : گاهي اوقات مسند براي تأكيد در جابه جا مي
شود . مثل :
1- مردي بود بس بزرگ خواجه نظام الملك « مردي بس بزرگ »
مسند
2- متصدّي موزه جواني بود سي ساله « جواني سي ساله »
مسند
نکته ۵ : هرگاه افعال ( است و بود ) به معنی «
وجود داشتن باشد ، فعل اسنادی نیست .
مانند : پول در جیبش بود
نکته ۶ : اگر افعال ( شد و گشت ) به معنی «
رفت و چرخید » باشد ، فعل اسنادی نیست .
مانند : هواپيما دور شهر گشت
متمّم
گروه اسمي است كه پس از حرف اضافه ( از ، در ، به ، با ،
براي ، بر ، و ... ) بيايد و معناي فعل بدون آن ناتمام باشد . به اين
متمم « متمّم فعلي » مي گويند يعني برخي از افعال تنها نياز به حرف اضافه ي
خاص دارند تا كامل شوند
اينك به مثال هاي زير توجّه كنيد و بيان كنيد هريك از افعال
جمله هاي زير نياز به چه حرف اضافه اي دارد ؟
1- منصور شجاعانه ........... دشمن مي جنگيد .
2- كودك ...... سياهي شب مي ترسيد .
3- دانش آموز خوب ...... آينده اش مي انديشد .
4- انسان منظّم كتابش را ..... قفسه قرار مي دهد .
5- سعي كن .... دوستي با افراد نادان بپرهيزي .
شماره يك : فعل « مي جنگيد » تنها به متمّم
با حرف اضافه ي « با » نياز دارد .
شماره دو : فعل « مي ترسيد » تنها به متمّم
با حرف اضافه ي « از » نياز دارد .
شماره سه : فعل « مي انديشد » تنها به متمّم
با حرف اضافه ي « به » نياز دارد .
شماره چهار : فعل « قرار مي دهد » تنها به
متمّم با حرف اضافه ي « در » نياز دارد .
شماره پنج : فعل « بپرهيزي » تنها به متمّم
با حرف اضافه ي « از » نياز دارد .
با توجّه به مثال هاي فوق بايد توجّه داشت كه :
1- جمله بدون متمّم ( متمّم فعلي » ناتمام است .
2- اين متمّم ها تنها نياز به يك حرف اضافه ي اختصاصي دارند .
3- برخي از افعال مي توانند حروف اضافه ي مختلفي را بپذيرند
كه به آن ها « متمّم قيدي » مي گوييم .
مثلا : فعل « رفت » را مي توان با حروف اضافه ي زير
همراه كرد .
1- صادق به مدرسه رفت 2- صادق از مدرسه رفت
3- صادق تا مدرسه رفت
امّا براي متمّم فعلي چنين امري امكان پذير نيست . مثلا نمي
توانيم بگوييم :
1- ما از پدر خود مي نازيم 2- ما در پدرمان مي
نازيم 3- ما تا پدرمان مي نازيم
تست
1- در كدام گزينه « مسند » وجود ندارد ؟
الف ) او قهرمان خواهد شد ب ) ايران
سرزمين دليران است
ج ) رضا از باشگاه بيرون رفته بود د ) فضاي
زندگي ما سرشار از مهر گشت
2- در كدام گزينه ، مفعول وجود ندارد ؟
الف ) قدر وقت را بدانيم
ب ) كتاب خريده شد
ج ) تجربه هاي بسياري از سفر بر گرفتيم د )
پيام تبريكي به معلّم خود بنويسيد .
3- در كدام گزينه مسند يافت نمي شود ؟
الف ) دانش آموز سر افراز گشت ب
) آن ها روي صندلي نشسته بودند
ج ) سرپرست كاروان پيرمردي بود با تجربه د
) زبان چيست ؟