حرف اضافه
حرف اضافه ی به
یکی از مشکلات در نوشتن فارسی تعیین تکلیف با حرف اضافه ی به است که اغلب کلمه ای مستقل است و سمت و سوی حرکت را نشان می دهد. این حرف اضافه تا اندازه ی زیادی به to در زبان انگلیسی شبیه است، مانند :
من فردا به خانه ی شما می آیم.
قرار شد مطلب را به دوستان بگوییم.
برای دریافت مطلب باید به کتاب های لازم مراجعه کرد.
مردم به دشمنان این سرزمین درس لازم را خواهند داد.
حرف اضافه ی به همچنین دارای نقش معنی ساز و سمت دهنده ی بسیار مهمی است که به هیچ روی حذف شدنی نیست.
به نمونه های زیر توجه کنید :
در به در ( حرکت نا امیدانه از جایی به جای دیگر)
رو به رو ( حرکت از چهره ای به چهره ی مقابل ، حرکت متقابل از چیزی به چیز دیگر )
جا به جا ( حرکت از جایی به جای دیگر )
به درستی ( حرکت صحیح )
به سامان ( حرکت آراسته، حرکت با مقدمات لازم )
به تازگی ( حرکت نو )
به آسانی ( حرکت سهل )
سر به هوا ( حرکت بدون چشم انداز )
به احتمال ( حرکت نامطمئن )
به یقین ( حرکت مطمئن )
به پیش ( حرکت رو به جلو )
و غیره.
هر جزء از نمونه های بالا چنان نقش خدشه ناپذیر خود را در تفهیم مطلب ادا می کند که دستکاری در فیزیک و یکپارچه کردن آن چیزی جز اخلال در آسان نویسی و آسان خوانی خط فارسی نیست. سر هم نویسی این حرف اضافه هیچ دلیل زبان شناسی یا آوا شناسی ندارد و تاکنون چیزی جز ابراز سلیقه نبوده است.
برای دریافت نقش مستقل، معنی ساز و جهت دهتده ی حرف اضافه ی به به یک مثال پر اهمیت دیگر توجه کنید :
در بیش تر زبان ها، مردم هنگام جدا شدن از یکدیگر لفظی به کار می برند که گویای امید به دیدار بعدی است. مواردی چون زبان ما کم است که لفظی که هنگام جدایی گفته می شود ( یعنی خدا حافظ ) به گونه ای است که بی امیدی و ناباوری به دیدار مجدد در آن موج می زند و گویا رسیدن گزند بر جان هر کسی چنان محتمل است که مگر خدا باید او را حفظ کند و گرنه امیدی به دیدار بعدی با او نیست.
در فارسی کهن کلمه ی درود در هنگام دیدار و به عنوان سلام ادا می شده است و به هنگام جدا شدن تنها حرف اضافه ی به را پیش از درود می آورده اند، یعنی به درود می گفته اند که معنای تا سلامی دیگر یا به امید دیدار را می رسانده است. در اینجا نقش خلاق و معنی ساز و جهت نمای حرف اضافه ی به حذف نشدنی و به خوبی آشکار است.
حرف اضافه ی به به جز در سه مورد واژه ای مستقل است و باید جدا نوشته شود. این سه مورد استثنا ( یعنی هنگامی که لازم است که حرف به جزیی از واژه شناخته شده و سر هم نوشته شود ) این است :
١- در آن جا که از صورت کهن تر فارسی استفاده می شود مانند : بدان، بدین، بدیشان و غیره
۲- در آن جا که تاکید مصدری ( به صورت فارسی کهن ) باشد مانند : بگفتن ( به جای گفتن )، بخفتن ( به جای خفتن )، برفتن ( به جای رفتن ) و مصدر های فراوان دیگر.
٣ - در آن جا که ( به نادرستی ) حرف اضافه ی فارسی به با حرف تعریف عربی ال به هم متصل و مصطلح شده است. مانند : بالاخره ( به معنی سرانجام )، بالعکس ( به معنی بر عکس، واژگونه )، بالفطره ( به معنی در اصل ، ماهیتا ) و از این قبیل.
این گونه واژه های مصطلح من در آوردی و بی هویت است.
• قاعده ی کلی برای همه ی انواع حرف اضافه (بیشینه) این است که آن ها را جدا از واژه ی قبل یا بعد شان باید نوشت. مانند: آن را خریدم، حوصله اش به سر آمد.