همره ي آغازين به دو شكل (آ) و (ا) نوشته مي وشد آجر ، احمد

همزه ي مياني به شكل هاي ( آ) ، (أ) (ؤ) (ئـ) نوشته مي شود ، قرآن ، رأس ، سؤال ، هيئت .

همزه ي پايان به شكل هاي (ء) ،(أ) و (ؤ) نوشته مي شود و جزء ، منشأ ، لؤلؤ

نا مطابق ها هاي املايي

صورت ملفوظ كلمات بايد با شكل نوشتاري آن ها مطابقت داشته باشد .

در اثر گذشت زمان ، صورت ملفوظ برخي واژه ها تغيير مي كند

تركيب و تلفظ واج هاي هر زبان ، تابه دستگاه آوايي آن زبان است

اختلاف صورت ملفوظ با شكل نوشتاري را نا مطابق املايي مي گويند

فرآيند هاي وابي مثل حذف و ابدال ، از عوامل ايجاد نا مطابق املايي هستند

نامطابق هاي املايي

1- خوا خا ( ملفوظ) خواب ، خوار

2- ست يا شت س يا ش ( ملفوظ) ماستبند ، مشت زني

3- نب مب (ملفوظ) پنبه (پمبه) زنبور (زمبور)

4- جت شت (ملفوظ) اجتماع (اشتماع) پنج تا (پنش تا)

كلمات دخيل در املاي فارسي

بخش عظيمي از واژه هاي فارسي را واژگان دخيل تشكيل مي دهند

واژه هاي دخيل هميشه با اصل خود از نظر آوايي و املايي فرق دارند

واژه هاي دخيل عربي دو دسته هستند ، نشان دار و بي نشان

در املاي فارسي بايد به واژه هاي دخيل عربي توجه گردد

در واژگان دخيل عربي (ال) دار كه با حروف شمسي شروع مي شوند (ل) تلفظ نمي شود

به كار گيري واژگان دخيل در حد لازم توصيه مي شود

كلمات دخيل در املاي فارسي

عبارات و جملاتي كه از زبان عربي وارد زبان فارسي شده است با همان رسم الخط عبي نوشته مي شود مانند . بحمد الله عليه السلام . الاكرام بالاتمام و ...

كلمات دخيل بي نشان موعود مصاحب غلظت صعود تهويه مزمت.

كلمات دخيل نشان دار = كشف المحجوب عين اليقين تحت الارض اخوان الصفا احصاء العلوم تحت الارض عزوجل

شيوه املا :

تحول در خظي كه براي كتابت زبان زنده به كار رود امري ضروري اشت تنها خطي از تحول معاف مي ماند كه زباني مرده مانند اوستايي يا لاتيني به آن نوشته شده باشد حتي در خطهاي سيريليك (روسي) و آلماني كه در حد اعلاي شفافيت اند تغيير مختصري روي نموده است .

تحول خطي فارسي با حفظ خصوصيات ثابتي به شرح زير فرين بوده است :

نوشته شدن از راست به چپ هم چنان كه در خط پهلوي

منعكس ندشن مصوت ها e-a و ه ي غير پاياني در نوشتار و نتيجه خصلت الفبايي - هجايي پيدا كردن خط

وجود حروف متصل و منفصل و ، در نتيجه ، چند لختي شدن صورت نوشتاري بيشينه ي كلمات ، اعم از بسيط و مشتق و مركب .

گونه هاي متعدد نوشتاري يك حرف دربافت هاي آغازي و مياني و پاياني هر لخت از واژه .

وجود حرف غير ملفوظ ( و او معدوله) كه نشاني است بر جا ماند . از واج از بين افتدي

نشانه هاي نوشتاري متعدد براي يك آوا كه بيشتر نتيجه ي ورود كلمات عربي به زبان فارسي با دگرگوني تلفظ ولي با حفظ صورت نوشتاري آن هاست .

چند آوايي بودن بعضي از حروف كه نتيجه چند عامل است : 1- غايب بودن واج v در دستگاه آوائي عربي 2- دستگاه سه زوجي مصوب ها در زبان عربي و مطابقت نداشتن آن با دستگاه شش تايي مصوب ها در زبان فارسي ، به خصوص ، با توجه به اين كه اين مصوب ها در بافت مياني ( وسط كلمه ) نشانه ي حرفي ندارد و عملاً بي نشانه اند 4- اين كه در عربي تلفظ (ي) با اعراب حرف پيش از آن تعيين مي شود.

توصيه هايي كه معلمان بايد به دانش آموزان سر كلاس درباره غلط نخوانيم و معاني مختلف كلمات در زبان فارسي براي تقويت املا:

مانند : ابصار ابصار

اَبصار : ديده ها ، چشمها

اِبصار : ديدن ، ديدن به چشم و به دل

مانند : ابطال / ابطال

اَبطال دليران ، شجاعان ، دلاوران

اِبطال : باطل كردن ، نقض ، رد ، عزل كردن ، شكستن ، دروغ و باطل ووهزل كردن .

مانند ابكار / ابكار

اَبكار : دوشيزگان ، دختران دوشيزه، اَبكاره ، كشت و زرع ، كشاورزي ، حَرث

اِبكار : به شبگيررفتن ، بامداد كردن ، پگاه بر خاستن ، شتاب نمودن ، به وقت از خواب بيدار كردن ، اول روز ، با مداد

مانند : اروس / اروس

اَروس : كالا ، متاع

اُروس : روس ، از مردم روسيه

مانند : الحاد / الحاد

الحاد : جمع لَحد، قبر ، گور

اِلحاد : دين برگشتن ، ملحد شدن ، بي ديني

مانند : ايمن/ ايمن

اَيمَن : طرف راست ، دست راست ، خجسته ، مبارك

اَيمِن: در امن ، درامان محفوظ مصون ، سالم ، در سلامت، رستگار